شمال و غرب ميانمار كوهستاني است. در شرق و امتداد مرز تايلند فلات شان جاي دارد. مركز و جنوب كشور متشكل از زمينهاي پست استوايي است.
رودهاي مهم : ايراوادي، سيتانگ، مِكونگ.
بلندترين نقطه : قلة هكاكا بورازي، 5881 متر.
آب و هوا : آب وهواي برمه استوايي است، و از مه تا اكتبر درمعرض بارانهاي موسمي قرار ميگيرد كه در جنوب، بارندگي تا 5،000 ميليمتر ميرسد.
شهرهای مهم:
ماندالاي, مولمين, باگو, باسين, تائنگي
مساحت:
678.500 کیلومتر مربع
خط ساحلی:
1.930کیلومتر
مختصات جغرافیایی:
22 درجه شمالی و 98 درجه شرقی
حکومت
قدرت در اختيار « شوراي ملي برقراري نظم و قانون » است كه 19 عضو دارد و رئيس آن رهبر كشور است. قانون اساسي مادهاي دارد كه طبق آن مجمعي 489 نفره از حق انتخاب شوراي وزيران و شوراي كشور، كه رئيس آن رهبر كشور خواهد بود، برخوردار است.
در آوريل 1992 طرحي دربارة قانون اساسي ارائه گرديد. در مه 1990 انتخابات چندحزبي برگذار شد ولي شوراي مليِ برقراري نظم وقانون كه متشكل از نظاميان است، از انتقال قدرت به « اتحادية ملي براي دموكراسي » كه اكثريت رأي را كسب كرده بود امتناع كرد.
حزب عمدة سياسي ديگر كه از پشتيباني نظاميان برخوردار است, حزب وحدت ملي است.
عضویت:
سازمان ملل متحد
تاریخ معاصر
ميانمار كه از هند تحت سلطة بريتانيا در 1937 جدا گشت، در جنگ جهاني دوم به ميدان جنگ نيروهاي بريتانيا و ژاپن مبدل شد. ميانمار به عنوان كشوري مستقل از جامعة كشورهاي مشتركالمنافع كنارهگيري كرد، و به ويژه پس از كودتاي ژنرال اونهوين در 1962 تماسهاي خارجي را به حداقل رساند. تلاشهاي پيگير مسلحانه براي كسب خودمختاري از سوي اقليتهاي غيربرمهاي نقش ارتش را تقويت كرده است.
از 1988 تا 1989 تظاهرات براي دموكراسي، حكومت نظاميان را به مخاطره انداخت، ولي اين تظاهرات سركوب شد. به دنبال انتخابات چند حزبي 1990 نظاميان از قدرت دست نكشيدند و اعضاي مهم اتحاد ملي براي دموكراسي و از آن جمله رهبر اين حزب آئونگ سان سوكي را بازداشت كردند و يا تحت محدوديتهايي قرار دادند. در دهة 1990 نظاميان فعاليتشان را بر ضد جدايي طلبان با موفقيت افزايش دادند.
دفاع
كل نيروهاي مسلح : 280،000 ( 1991 ) بهعلاوة 50،000 شبه نظامي « نيروي پليس خلق » و 35،000 ميليشياي خلق.
خدمت سربازي : ندارد.
آموزش
ميزان باسوادي : 6/80% ( 1990 ).
سنين تحصيل اجباري : ( فرضاَ ) 5 تا 10 سال.
تعداد دانشگاه : 3.
اقتصاد
برمه از لحاظ كشاورزي، چوب و مواد معدني غني است، ولي به دليل ارتباطات ضعيف، عدم توسعه و شورشهاي جدي از سوي تعدادي از اقليتهاي قومي، اين كشور از سودبردن از منابعش ناتوان بوده است. حدود 80% نيروي كار به زراعت معيشتي ميپردازد.