جستجو در
دیکشنری انگلیسی
برای ب��رد
|
 |
|
امکانات این بخش:
|
برانداختن , ازمیان بردن , منسوخ کردن.
|
مخالفت با بردگی.
|
در بالا , بالا ی , بالا ی سر , نام برده , بالا تر , برتر , مافوق , واقع دربالا , سابق الذکر , مذکوردرفوق.
|
منسوخ , از میان برده , ملغی , ازمیان بردن , باطل کردن , منسوخ کردن , لغو کردن.
|
درکشیدن , دراشامیدن , جذب کردن , فروبردن , فراگرفتن , جذب شدن (غدد) , کاملا فروبردن , تحلیل بردن , مستغرق بودن , مجذوب شدن در.
|
ربودن , بردن , کش رفتن , خلا صه کردن , جداکردن , تجزیه کردن , جوهرگرفتن از , عاری ازکیفیات واقعی(در مورد هنرهای ظریف)نمودن , :خلا صه , مجمل , خلا صه ء کتاب , مجرد , مطلق , خیالی , غیرعملی , بی مسمی , خشک , معنوی , صریح , زبده , انتزاعی , معنی.
|
بد بکار بردن , بد استعمال کردن , سو استفاده کردن از ,ضایع کردن , بدرفتاری کردن نسبت به , تجاوز به حقوق کسی کردن , به زنی تجاوز کردن , ننگین کردن.
|
کاری , ساعی , فعال , حاضر بخدمت , دایر , تنزل بردار , با ربح , معلوم , متعدی , مولد , کنش ور , کنش گر.
|
جلو رفتن , جلو بردن , پیشرفت , مساعده.
|
پیشروی , پیشرفت , پیش بردن , جلو بردن ,ترقی دادن , ترفیع رتبه دادن , تسریع کردن , اقامه کردن , پیشنهاد کردن , طرح کردن , مساعده دادن , مساعده ,(.Adj) :از پیش فرستاده شده , قبلا تهیه شده , قبلا تجهیز شده.
|
جستجوی بیشتر برای ب��رد
جستجو در وب برای ب��رد
جستجو در وب سایتهای فارسی زبان برای ب��رد
جستجو در تصاویر برای ب��رد
جستجو در تصاویر وب سایتهای فارسی زبان برای ب��رد
جستجو در فیلم ها برای ب��رد
جستجو در لینکها برای ب��رد
جستجو در اخبار برای ب��رد
جستجو در لغتنامه فارسی برای ب��رد
پیشنهادهای جستجوی جس جو برای ب��رد
|
|