جستجو در
دیکشنری انگلیسی
برای شیر
|
 |
|
امکانات این بخش:
|
از شیر گرفتن.
|
از شیر گیری , شیرواگیران.
|
فقدان اسید کلریدریک در شیره ء معده.
|
جازن , قلا بی , زنازاده , حرامزاده , چیز تقلبی ساختن (مثل ریختن اب در شیر).
|
بچه بداخلا ق و لوس , کف شیر.
|
شیر اب سرکج.
|
شیر اب سرکج.
|
بی کربنات دو سود , جوش شیرین.
|
جوش شیرین.
|
شیرکردن , تشجیع کردن , شهامت دادن , شجاع شدن , دفاع کردن , مسکن گزیدن.
|
جستجوی بیشتر برای شیر
جستجو در وب برای شیر
جستجو در وب سایتهای فارسی زبان برای شیر
جستجو در تصاویر برای شیر
جستجو در تصاویر وب سایتهای فارسی زبان برای شیر
جستجو در فیلم ها برای شیر
جستجو در لینکها برای شیر
جستجو در اخبار برای شیر
جستجو در لغتنامه فارسی برای شیر
پیشنهادهای جستجوی جس جو برای شیر
|