فهرست نهج البلاغه
سخنى از آن حضرت ( ع ) هنگامى که او را از ناگهان کشته شدن هشدار دادند : از سوى خداوند مرا سپرى است سخت و استوار ، که چون روزگارم به سر آید ، از هم بردرد و مرا تسلیم مرگ کند . در آن هنگام ، اگر تیرى به سوى من اندازند خطا نرود و اگر زخمى به من رسد بهبود نیابد .
...
ادامه مطلب

خطبهاى از آن حضرت ( ع ) بدانید ، که دنیا سرایى است که کس از گزند آن در امان نماند ، مگر به اعمال نیکى که هم در دنیا به جاى مىآورد . رهایى نیست براى کسى که در انجام دادن اعمال ، همه همتش دنیا باشد . اهل دنیا گرفتار دنیا شدهاند تا امتحان خود را بدهند . آنچه از دنیا ، براى دنیا ، مىگیرند ، باید که...
ادامه مطلب

خطبهاى از آن حضرت ( ع ) از خداى بترسید ، اى بندگان خداى . و پیش از آنکه مرگتان فرا رسد دست به اعمال صالح زنید و با نعمت ناپایدار دنیا ، ثواب ابدى آخرت را به دست آورید . بار سفر بربندید ، که این سفر را به اصرار از شما خواهند . مهیاى مرگ باشید ، که بر سرتان سایه افکنده است . از آن جماعت باشید ، که...
ادامه مطلب

خطبهاى از آن حضرت ( ع ) حمد و سپاس ، خداوندى را که پیشى نجسته است صفتى یا حالى از او ، صفت یا حالى دیگر را . بدین معنى ، که اول باشد پیشتر از آنکه آخر باشد و آشکار باشد پیشتر از آنکه نهان باشد . جز او ، هر چه نام وحدت دارد ، اندک و بیمقدار است و جز او هر عزیزى ذلیل است و جز او هر نیرومندى ناتوان...
ادامه مطلب

سخنى از آن حضرت ( ع ) در یکى از روزهاى جنگ صفین به اصحاب خود چنین فرمود : اى گروه مسلمانان ، ترس از خداى را شعار خود سازید و جامه آرامش و شکیبایى بر تن پوشید . دندانها را بر هم بفشارید . که این کار ، شمشیرها را در شکافتن سرتان کندتر سازد . جنگ افزارهاى خویش مهیا و کامل کنید و شمشیرها را پیش از آنکه...
ادامه مطلب

سخنى از آن حضرت ( ع ) در باره انصار پس از وفات رسول الله ( صلى اللّه علیه و آله ) چون اخبار سقیفه به امیر المؤمنین ( ع ) رسید ، پرسید : انصار چه گفتند ؟ گفتند : انصار گفتهاند ، که امیرى از ما و امیرى از شما . على ( ع ) فرمود : چرا حجت نیاوردید که رسول الله ( ص ) سفارش کرده که به نیکوکارانشان نیکى...
ادامه مطلب

سخنى از آن حضرت ( ع ) هنگامى که ، محمد بن ابى بکر را فرمانرواى مصر نمود و بر او شوریدند و مصر را از کفش به درآوردند و خودش را کشتند ، فرمود : من مىخواستم امارت مصر را به هاشم بن عتبه دهم . اگر او را به مصر فرستاده بودم ، عرصه را براى آنها خالى نمىگذاشت و مجالشان نمىداد ، که چنان فرصتى به دست آوردند...
ادامه مطلب

سخنى از آن حضرت ( ع ) در نکوهش اصحابش چند با شما مدارا کنم ، چونان که با اشتران جوانى که کوهانشان از درون ریش است و از برون سالم ، مدارا کنند . یا با کهنه جامهاى که اگر از یک جاى پارگى آن را بدوزند ، از جاى دیگر پاره شود . هر بار که طلایه لشکر شام از دور پدیدار گردد ، هر یک از شما به خانه خود مىگریزید...
ادامه مطلب

آن حضرت فرمود : در سحرگاه روزى که ضربتش زدند همچنان که نشسته بودم به خواب رفتم . رسول الله ( ص ) ، بر من گذر کرد . گفتم : یا رسول الله از امّت تو چه ناراستیها و کینهتوزیها دیدهام . گفت : نفرینشان کن . گفتم : خداوند به جاى آنها به من بهتر از ایشان را دهد و به جاى من بدترین کسان را بر ایشان گمارد...
ادامه مطلب

0 سخنى از آن حضرت ( ع ) در نکوهش مردم عراق اما بعد ، اى مردم عراق ، شما همانند زنى آبستن هستید که چون مدت حملش به سر آید ، بچه خود مرده بیفکند و سرپرستش بمیرد و بیوگیش مدت گیرد و ، آنکه به او از همه دورتر است ، میراثش بخورد . به خدا سوگند ، که من به اختیار خود به نزد شما نیامدم ، بلکه دست حوادث بود...
ادامه مطلب

|