نتایج جستجو: 1 تا 10 از 1,310 نتیجه یافته شده در جستجوی آب

تارا

ستاره ای در خواب طلایی ماهیان افتاد رشته عطری گسست آب از سایه - افسوسی پر شد - موجی غم را به لرزش نی ها داد - غم را - از لرزش نی ها چیدم به تارم برآمدم به آیینه رسیدم

شعر: تارا، شاعر: سهراب سپهری

خوابی در هیاهو

آبی بلند را می اندیشم و هیاهوی سبز پایین را - ترسان از سایه خویش به نی زار آمده ام - تهی بالا نی ترساند و خنجر برگ ها به روان فرو می رود - دشمنی کو - تا مرا از من بر کند ؟

شعر: خوابی در هیاهو، شاعر: سهراب سپهری

نمی لرزد آب از رفتن خسته است تو نیستی نوسان نیست - تو نیستی و تپیدن گردابی است - تو نیستی و غریو رودها گویا نیست و دره ها ناخواناست - می آیی : شب از چهره ها بر می خیزد راز از هستی می پرد - میروی : چمن تاریک می شود جوشش چشمه می ...

شعر: دروگران پگاه، شاعر: سهراب سپهری

راه واره

صدا نیست دریا پریان مدهوشند آب - از نفس افتاده است - لحظه من در راه است و امشب بشنوید از من - امشب آب اسطوره ای را به خاک ارمغان خواهد کرد - امشب سری از تیرگی انتظار بدر خواهد آمد

شعر: راه واره، شاعر: سهراب سپهری

روزنه ای به رنگ

ریشهام از هوشیاری خورده آب - من کجا فراموشی کجا - دور بود از سبزه زار رنگ ها - زورق بستر - فراز موج خواب

شعر: روزنه ای به رنگ، شاعر: سهراب سپهری

سایبان آرامش ما ماییم

تراوش آبیم و در انتظار سبوییم - در میوه چینی بی گاه رویا را نارس چیدند و تردید از رسیدگی پوسید - بیایید از شوره زار خوب و بد برویم - چون جویبار آیینه روان باشیم به درخت درخت راپاسخ دهیم - و دو کران خود را هر لحظه بیافرینیم هر لحظه...

شعر: سایبان آرامش ما ماییم، شاعر: سهراب سپهری

شا سوسا

چهره ای در آب نقره گون به مرگ می خندد - شاسوسا شاسوسا - در مه تصویر ها قبر ها - نفس می کشند - لبخند شاسوسا به خاک می ریزد

شعر: شا سوسا، شاعر: سهراب سپهری

غبار لبخند

در آب روشن ریخته - او صدا را درشیار باد ریخت - جلوه اش با بوی خاک آمیخته - رود تابان بود و او موج صدا - خیره شد چشمان ما در رود وهم

شعر: غبار لبخند، شاعر: سهراب سپهری

کو قطره وهم

به آب روان نزدیک می شوم - نا پیدایی دو کرانه را زمزمه می کند - رمز ها چون انار ترک خورده نیمه شکفته اند - جوانه - شور مرا دریاب نورسته زود آشنا

شعر: کو قطره وهم، شاعر: سهراب سپهری

آفتابی

صدیا آب می آید مگر در نهر تنهایی چه می شویند ؟ - لباس لحظه ها پاک است - میان آفتاب هشتم دی ماه - طنین برف نخ های تماشا چکه های وقت - طراوت روی آجرهاست روی استخوان

شعر: آفتابی، شاعر: سهراب سپهری