جستجو در
خانه شعر معاصر
برای سرطان
ای سرطان شریف عزلت - سطح من ارزانی تو باد - یک نفر آمد - تا عضلات بهشت - دست مرا امتداد داد
شعر: تا نبض خیس صبح، شاعر: سهراب سپهری
معشوقه ی نخستینم که در کجاوه سرطان سفر به دشت بنفش کو ؟ - یا - افسانه آخری - که با پر ایکار به آفتاب سپرد ؟ - یا
شعر: گنجور، شاعر: منوچهر آتشی
سرطانی غده ایست بدخیم - که شما را قربانی خواهد کرد - در برابر فکری که باور ندارید - در مصاف آیینی که باطل می شمارید - و در دفاع از حرمتی
شعر: برپا ایستاده ام، شاعر: پیمان آزاد
مرگ را چون سرطانی نوزاد - در بن آب روان می دیدی - ناگهان ، یک نفر از دور ، صدا زد : سهراب - تو ز جا برخاستی و فریاد زدی : - کفشم کو ؟
شعر: سهراب و سیمرغ، شاعر: نادر نادرپور
سیگار ، عامل سرطان پدر سگ است ! - سود « بویینگ » ، - اما برای هر سهم - یک « سنت » و نیم اضافه شده ، - آخ جون
شعر: سرسرک، شاعر: فرخ تمیمی
می خوام تو رو داد بزنم تا سرطان حنجره - بیا تا دوباره دیدن ! تا سر قله دویدن - نوبت خوندن نور ‚ دیگه بسه این شنیدن - بیا تا رقص دوباره ! بیا تا مرز ستاره - بیا تا چشمه ی خورشید ! بیا تا گلیم پاره
شعر: وعده ی آخر، شاعر: یغما گلروئی
در یک دستش زهر روشن بیماری سرطان خوش خیم - یکریز از دیو گرما وخستگی می نالد - در آوازخالی بطری کوچکش آب سرد می خواهد - بچه شوهرروزگار بر سرو محبت می نشیند - و داستان آب لیمو را در خنده آب سرد می ریزد
شعر: فریب، شاعر: قاسم حسن نژاد
جستجوی بیشتر برای سرطان
جستجو در وب برای سرطان
جستجو در وب سایتهای فارسی زبان برای سرطان
جستجو در تصاویر برای سرطان
جستجو در تصاویر وب سایتهای فارسی زبان برای سرطان
جستجو در فیلم ها برای سرطان
جستجو در لینکها برای سرطان
جستجو در اخبار برای سرطان
جستجو در دیکشنری برای سرطان
جستجو در لغتنامه فارسی برای سرطان
پیشنهادهای جستجوی جس جو برای سرطان
|