جستجو در خانه شعر معاصر برای مالی

به علی گفت مادرش روزی ...

چشماشو هی مالید با دس - سه چار تا خمیازه کشید - پا شد نشس - چی دیده بود ؟ - چی دیده بود ؟

قصه ی یه جای نقشه

مردمی داره مث عطر شمالی - فرقی نداره - شرقی یا شمالی - اونا براش با افتخار جون می دن - برای زنده موندنش ، خون می دن

می خوام برات بمیرم شاید که باور کنی

 عکستو رو قله ی هیمالیا بذارم -  نمی خوام از پشت ابر ماهو واست بچینم - فقط تو خواب - و رؤیا تو باشی در کنارم -  می خوام برات بمیرم شاید که باور کنی

آخر شاهنامه

 چشم می مالیم و می گوییم : آنک ، طرفه قصر زرنگار -  صبح شیرینکار - لیک بی مرگ است دقیانوس -  وای ، وای ، افسوس -  

ارمغان فرشته

وز میان باغ پیدا شد جمالی تابناک - آمد از آن غرفه ی زیبای نورانی فرود - چون فرشته ، آسمانی پیکری پر نور و پاک - در کنار جوی ، با رویی درخشان ایستاد - وز نگاهی روح تاریک مراتابنده کرد

یاد

پیراهنی سربی که از آن دستمالی - دزدیده بودم چون کبوترها به تن داشت -  از - بیشه های سبز گیلان حرف می زد - آرامش صبح سعادت در سخن داشت

آنگاه پس از تندر

 نالید و دستان را به هم مالید - من باز پرسیدم - نالان به نفرت گفت - خواهی دید - ناگاه دیدم

از : قصه ی رنگ پریده ، خون سرد

هر نگاری را جمالی خاص بود -  یک صفت ، یک غمزه و یک رنگ سود -  هر یکی محنت زدا ،خاطر نواز -  شیوه ی جلوه گری را کرده ساز -  هر یکی با یک کرشمه ،یک هنر

 نقش هایی بر سفال

 دستمالی که باد - آن پسینگاه پاییز -  باز کرده سوی او فرستاده بود -  از سر شیرین - گفت : آری خبر

ایکار

با نیم تنه ای از چرم گوزن شمالی -  و بالی از موم خیالی موهوم -  به - خیزگاه ناچار - نمی شتافته ایکار ؟

جستجوی بیشتر برای مالی

  جستجو در وب برای مالی
  جستجو در وب سایتهای فارسی زبان برای مالی
  جستجو در تصاویر برای مالی
  جستجو در تصاویر وب سایتهای فارسی زبان برای مالی
  جستجو در فیلم ها برای مالی
  جستجو در لینکها برای مالی
  جستجو در اخبار برای مالی
  جستجو در دیکشنری برای مالی
  جستجو در لغتنامه فارسی برای مالی
  پیشنهادهای جستجوی جس جو برای مالی