خانه شعر کهن
> امیر خسرو دهلوی
> غزلیات
کار حسن تو رسیدست به جایی که سزد |
|
که به عهدت سخن از یوسف کنعان نرود |
شماره شعر: 121 تعداد ابیات: 7 (15 مصراع)
لب لعلت به لطافت گرو از جان ببرد |
|
روی رنگین تو آب گل خندان ببرد |
شماره شعر: 122 تعداد ابیات: 3 (7 مصراع)
آمدی باز و به نظاره برون آمد دل |
|
لحظهیی باش که جان نیز برون میآید |
شماره شعر: 123 تعداد ابیات: 4 (9 مصراع)
دانم ای دوست که در خانه شرابت باشد |
|
یک صراحی به من آور که صوابت باشد |
شماره شعر: 124 تعداد ابیات: 2 (5 مصراع)
ترک عاشق کش من ترک جفا خوش باشد |
|
به وفا کوش که از دوست وفا خوش باشد |
شماره شعر: 125 تعداد ابیات: 6 (13 مصراع)
سرو در باغ اگر همچو تو موزون خیزد |
|
ای بسا ناله که از بلبل مفتون خیزد |
شماره شعر: 126 تعداد ابیات: 2 (5 مصراع)
آن کسان کز بر آن روی بدم می گویند |
|
پرده برگیرد که دیوانه تر از من گردند |
شماره شعر: 127 تعداد ابیات: 1 (3 مصراع)
باد بازآمد و بوی گل وریحان آورد |
|
خندهی باغ مرا گریهی هجران آورد |
شماره شعر: 128 تعداد ابیات: 3 (7 مصراع)
باز بوی گل مرا دیوانه کرد |
|
باز عقلم را صبا بیگانه کرد |
شماره شعر: 129 تعداد ابیات: 6 (13 مصراع)
عاقبت را بر زمین گردی نماند |
|
مردمی را در جهان مردی نماند |
شماره شعر: 130 تعداد ابیات: 1 (3 مصراع)
|