خانه شعر کهن
> فردوسی
> شاهنامه
> گفتار اندر فراهم آوردن کتاب
گفتار اندر فراهم آوردن کتاب
|
سخن هر چه گویم همه گفتهاند |
|
بر باغ دانش همه رفتهاند |
اگر بر درخت برومند جای |
|
نیابم که از بر شدن نیست رای |
کسی کو شود زیر نخل بلند |
|
همان سایه زو بازدارد گزند |
توانم مگر پایهای ساختن |
|
بر شاخ آن سرو سایه فکن |
کزین نامور نامهی شهریار |
|
به گیتی بمانم یکی یادگار |
تو این را دروغ و فسانه مدان |
|
به رنگ فسون و بهانه مدان |
ازو هر چه اندر خورد با خرد |
|
دگر بر ره رمز و معنی برد |
یکی نامه بود از گه باستان |
|
فراوان بدو اندرون داستان |
پراگنده در دست هر موبدی |
|
ازو بهرهای نزد هر بخردی |
یکی پهلوان بود دهقان نژاد |
|
دلیر و بزرگ و خردمند و راد |
پژوهندهی روزگار نخست |
|
گذشته سخنها همه باز جست |
ز هر کشوری موبدی سالخورد |
|
بیاورد کاین نامه را یاد کرد |
بپرسیدشان از کیان جهان |
|
وزان نامداران فرخ مهان |
که گیتی به آغاز چون داشتند |
|
که ایدون به ما خوار بگذاشتند |
چه گونه سرآمد به نیک اختری |
|
برایشان همه روز کند آوری |
|