خانه شعر کهن
> حافظ
> قصائد
> قصیده در مدح قوام الدین محمد صاحب عیار وزیر شاه شجاع
قصیده در مدح قوام الدین محمد صاحب عیار وزیر شاه شجاع
|
درون پردهی گل غنچه بین که میسازد |
|
ز بهر دیدهی خصم تو لعل پیکانی |
طربسرای وزیر است ساقیا مگذار |
|
که غیر جام می آنجا کند گرانجانی |
تو بودی آن دم صبح امید کز سر مهر |
|
برآمدی و سر آمد شبان ظلمانی |
شنیدهام که ز من یاد میکنی گه گه |
|
ولی به مجلس خاص خودم نمیخوانی |
طلب نمیکنی از من سخن جفا این است |
|
وگرنه با تو چه بحث است در سخندانی |
ز حافظان جهان کس چو بنده جمع نکرد |
|
لطایف حکمی با کتاب قرآنی |
هزار سال بقا بخشدت مدایح من |
|
چنین نفیس متاعی به چون تو ارزانی |
سخن دراز کشیدم ولی امیدم هست |
|
که ذیل عفو بدین ماجرا بپوشانی |
همیشه تا به بهاران هوا به صفحهی باغ |
|
هزار نقش نگارد ز خط ریحانی |
به باغ ملک ز شاخ امل به عمر دراز |
|
شکفته باد گل دولتت به آسانی |
|