خانه شعر کهن
> نظامی گنجوی
> هفت پیکر
> سبب نظم کتاب
سبب نظم کتاب
|
چون اشارت رسید پنهانی |
|
از سرا پرده سلیمانی |
پر گرفتم چو مرغ بال گشای |
|
تا کنم بر در سلیمان جای |
در اشارت چنان نمود برید |
|
که هلالی برآورد از شب عید |
آنچنان کز حجاب تاریکی |
|
کس نبیند در او ز باریکی |
تا کند صید سحرسازی تو |
|
جاودان را خیال بازی تو |
پلپلی چند را بر آتش ریز |
|
غلغلی در فکن به آتش تیز |
مومی افسرده را در این گرمی |
|
نرم گردان ز بهر دل نرمی |
مهد بیرون جهان ازین ره تنگ |
|
پای کوبی بس است بر خر لنگ |
عطسهای ده ز کلک نافه گشای |
|
تا شود باد صبح غالیه سای |
باد گو رقص بر عبیر کند |
|
سبزه را مشک در حریر کند |
رنج بر وقت رنج بردن تست |
|
گنج شه در ورق شمردن تست |
رنج برد تو ره به گنج برد |
|
ببرد گنج هر که رنج برد |
تاک انگور تا نگرید زار |
|
خنده خوش نیارد آخر کار |
مغز بیاستخوان ندید کسی |
|
انگبینی کجاست بیمگسی |
ابر بی آب چند باشی چند |
|
گرم داری تنور نان در بند |
|