خانه شعر کهن
> نظامی گنجوی
> مخزن الاسرار
> نعت دوم
نعت دوم
|
سایه نداری تو که نور مهی |
|
رو تو که خود سایه نور اللهی |
چار علم رکن مسلمانیت |
|
پنج دعا نوبت سلطانیت |
خاک ذلیلان شده گلشن به تو |
|
چشم غریبان شده روشن به تو |
تا قدمت در شب گیسو فشان |
|
بر سر گردون شده دامن کشان |
پر زر و در گشته ز تو دامنش |
|
خشتک زر سوزه پیراهنش |
در صدف صبح به دست صفا |
|
غالیه بوی تو ساید صبا |
لاجرم آنجا که صبا تاخته |
|
لشگر عنبر علم انداخته |
بوی کز آن عنبر لرزان دهی |
|
گر به دو عالم دهی ارزان دهی |
سدره ز آرایش صدرت زهیست |
|
عرش در ایوان تو کرسی نهیست |
روزن حاجت چو بود صبح تاب |
|
ذره بود عرش در آن آفتاب |
گرنه ز صبح آینه بیرون فتاد |
|
نور تو بر خاک زمین چون فتاد |
ای دو جهان زیر زمین از چهای |
|
گنج نهای خاک نشین از چهای |
تا تو به خاک اندری ای گنج پاک |
|
شرط بود گنج سپردن به خاک |
گنج ترا فقر تو ویرانه بس |
|
شمع ترا ظل تو پروانه بس |
چرخ مقوس هدف آه تست |
|
چنبر دلوش رسن چاه تست |
|