خانه شعر کهن
> اوحدی مراغهای
> جام جم
> در ستایش خرد
در ستایش خرد
|
ای نخستینه فیض عالم جود |
|
اولین نسخهی سواد وجود |
روح در مکتبت نو آموزی |
|
ابد از مد مدتت روزی |
آسمان ترا زمین سایه |
|
آفتاب سپهر نه پایه |
لنگر کشتی نفوس تویی |
|
مسعد اختر نحوی تویی |
هر که دور از تو دور ازو نیکی |
|
وانکه نزد تو، یافت نزدیکی |
نیست راه از تو تا به علت تو |
|
بجز از بیش او و قلت تو |
اندر ایجاد علت اولی |
|
نیست بالاتر از تو معلولی |
نظرت کرده تربیت جان را |
|
یار او کرده نور ایمان را |
پیش رخ بستهای، ز قاف به قاف |
|
تتق از زر نگار گوهر باف |
گوش نه چرخ بر اشارت تست |
|
کاخ هفت اختر از عمارت تست |
یزک لشکر وجود تویی |
|
قاید کاروان جود تویی |
دین ز حفظ تو پایدار بود |
|
دل ز بوی تو با قرار بود |
لشکر روح را امیر تویی |
|
همه طفلند خلق و پیر تویی |
ای ز چرخ و سروش بالاتر |
|
از تو گوهر نزاد والاتر |
مددی ده، که دیو رنجم داد |
|
جان من شو، که تن شکنجم داد |
|