خانه شعر کهن
> اوحدی مراغهای
> جام جم
پسری را پدر سلاح آموخت |
|
هم کمربست و هم کلاهش دوخت |
شماره شعر: 51 تعداد ابیات: 24 (49 مصراع)
هر که از پرورنده رنج ندید |
|
در جهان جز غم و شکنج ندید |
شماره شعر: 52 تعداد ابیات: 30 (61 مصراع)
مکن، ای خواجه، بر غلامان جور |
|
که بدین شکل و سان نماند دور |
شماره شعر: 53 تعداد ابیات: 38 (77 مصراع)
داشت عیسی خری کبود به رنگ |
|
که نرفتی دو روز یک فرسنگ |
شماره شعر: 54 تعداد ابیات: 27 (55 مصراع)
خوان اینان که خون دل پالود |
|
ندهد لقمه جز که زهر آلود |
شماره شعر: 55 تعداد ابیات: 19 (39 مصراع)
شاعری چیست؟ بر در دونان |
|
خانهی کرد و حکمت یونان |
شماره شعر: 56 تعداد ابیات: 34 (69 مصراع)
دوستی را یگانه شو با دوست |
|
از صفا چون دو مغز در یک پوست |
شماره شعر: 57 تعداد ابیات: 28 (57 مصراع)
من شنیدم که صاحب دیذی |
|
داشت ناپاکزاده تلمیذی |
شماره شعر: 58 تعداد ابیات: 8 (17 مصراع)
چیست مردی؟ ز مردمان بررس |
|
مردمی چیست؟ گر بدانی بس |
شماره شعر: 59 تعداد ابیات: 37 (75 مصراع)
پیش ازین مردمی چنین بودست |
|
رسم اهل فتوت این بودست |
شماره شعر: 60 تعداد ابیات: 46 (93 مصراع)
|