این سوره مبارکه در شهر مکه نازل شده است و شامل 135 آیه می باشد.
﴿ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴾
طه
﴿1﴾
طه
مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى
﴿2﴾
ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خود را به زحمت بیفکنى!
إِلَّا تَذْكِرَةً لِّمَن يَخْشَى
﴿3﴾
آن را فقط براى یادآورى کسانى که (از خدا) مىترسند نازل
ساختیم.
تَنزِيلًا مِّمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَالسَّمَاوَاتِ الْعُلَى
﴿4﴾
(این قرآن) از سوى کسى نازل شده که زمین و آسمانهاى بلند را
آفریده است.
الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى
﴿5﴾
همان بخشندهاى که بر عرش مسلط است.
لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى
﴿6﴾
از آن اوست آنچه در آسمانها، و آنچه در زمین، و آنچه میان
آن دو، و آنچه در زیر خاک (پنهان) است!
وَإِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى
﴿7﴾
اگر سخن آشکارا بگویى (یا مخفى کنى)، او اسرار -و حتى
پنهانتر از آن- را نیز مىداند!
اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى
﴿8﴾
او خداوندى است که معبودى جز او نیست؛ و نامهاى نیکوتر از
آن اوست!
وَهَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ مُوسَى
﴿9﴾
و آیا خبر موسى به تو رسیده است؟
إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى
﴿10﴾
هنگامى که (از دور) آتشى مشاهده کرد، و به خانواده خود
گفت: «(اندکى) درنگ کنید که من آتشى دیدم! شاید شعلهاى از آن براى شما بیاورم؛ یا
بوسیله این آتش راه را پیدا کنم!»
فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي يَا مُوسَى
﴿11﴾
هنگامى که نزد آتش آمد، ندا داده شد که: «اى موسى!
إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى
﴿12﴾
من پروردگار توام! کفشهایت را بیرون آر، که تو در سرزمین
مقدس «طوى» هستى!
وَأَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِمَا يُوحَى
﴿13﴾
و من تو را (براى مقام رسالت) برگزیدم؛ اکنون به آنچه برتو
وحى مىشود، گوش فراده!
إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي
﴿14﴾
من «الله» هستم؛ معبودى جز من نیست! مرا بپرست، و نماز را
براى یاد من بپادار!
إِنَّ السَّاعَةَ ءاَتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى
﴿15﴾
بطور قطع رستاخیز خواهد آمد! مىخواهم آن را پنهان کنم، تا
هر کس در برابر سعى و کوشش خود، جزا داده شود!
فَلاَ يَصُدَّنَّكَ عَنْهَا مَنْ لاَ يُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَى
﴿16﴾
پس مبادا کسى که به آن ایمان ندارد و از هوسهاى خویش پیروى
مىکند، تو را از آن بازدارد؛ که هلاک خواهى شد!
وَمَا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَى
﴿17﴾
و آن چیست در دست راست تو، اى موسى؟!
قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَى
﴿18﴾
گفت: «این عصاى من است؛ بر آن تکیه مىکنم، برگ درختان را
با آن براى گوسفندانم فرومىریزم؛ و مرا با آن کارها و نیازهاى دیگرى است.
قَالَ أَلْقِهَا يَا مُوسَى
﴿19﴾
گفت: «اى موسى! آن را بیفکن.»
فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعَى
﴿20﴾
پس موسى آن (عصا) را افکند، که ناگهان اژدهایى شد که به هر
سو مىشتافت.
قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ سَنُعِيدُهَا سِيرَتَهَا الْأُولَى
﴿21﴾
گفت: «آن را بگیر و نترس، ما آن را به صورت اولش
بازمىگردانیم.
وَاضْمُمْ يَدَكَ إِلَى جَنَاحِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرَى
﴿22﴾
و دستت را به گریبانت ببر، تا سفید و بىعیب بیرون آید؛
این نشانه دیگرى (از سوى خداوند) است.
لِنُرِيَكَ مِنْ آيَاتِنَا الْكُبْرَى
﴿23﴾
تا از نشانههاى بزرگ خویش به تو نشان دهیم.
اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى
﴿24﴾
اینک به سوى فرعون برو، که او طغیان کرده است.»
قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي
﴿25﴾
(موسى) گفت: «پروردگارا! سینهام را گشاده کن؛
وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي
﴿26﴾
و کارم رابرایم آسان گردان!
وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي
﴿27﴾
و گره از زبانم بگشاى؛
يَفْقَهُوا قَوْلِي
﴿28﴾
تا سخنان مرا بفهمند!
وَاجْعَل لِّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِي
﴿29﴾
و وزیرى از خاندانم براى من قرار ده...
هَارُونَ أَخِي
﴿30﴾
برادرم هارون را!
اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي
﴿31﴾
با او پشتم را محکم کن؛
وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي
﴿32﴾
و او را در کارم شریک ساز؛
كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيرًا
﴿33﴾
تا تو را بسیار تسبیح گوییم؛
وَنَذْكُرَكَ كَثِيرًا
﴿34﴾
و تو را بسیار یاد کنیم؛
إِنَّكَ كُنتَ بِنَا بَصِيرًا
﴿35﴾
چرا که تو همیشه از حال ما آگاه بودهاى!»
قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُوسَى
﴿36﴾
فرمود: «اى موسى! آنچه را خواستى به تو داده شد!
وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَيْكَ مَرَّةً أُخْرَى
﴿37﴾
و ما بار دیگر تو را مشمول نعمت خود ساختیم...
إِذْ أَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّكَ مَا يُوحَى
﴿38﴾
آن زمان که به مادرت آنچه لازم بود الهام کردیم...
أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِّي وَعَدُوٌّ لَّهُ وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِّنِّي وَلِتُصْنَعَ عَلَى عَيْنِي
﴿39﴾
که: «او را در صندوقى بیفکن، و آن صندوق را به دریا
بینداز، تا دریا آن را به ساحل افکند؛ و دشمن من و دشمن او، آن را برگیرد!» و من
محبتى از خودم بر تو افکندم، تا در برابر دیدگان ( علم) من، ساخته شوى (و پرورش
یابى)!
إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى مَن يَكْفُلُهُ فَرَجَعْنَاكَ إِلَى أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّيْنَاكَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاكَ فُتُونًا فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ يَا مُوسَى
﴿40﴾
در آن هنگام که خواهرت (در نزدیکى کاخ فرعون) راه مىرفت و
مىگفت: «آیا کسى را به شما نشان دهم که این نوزاد را کفالت مىکند (و دایه خوبى
براى او خواهد بود)!» پس تو را به مادرت بازگرداندیم، تا چشمش به تو روشن شود؛ و
غمگین نگردد! و تو یکى (از فرعونیان) را کشتى؛ اما ما تو را از اندوه نجات دادیم! و
بارها تو را آزمودیم! پس از آن، سالیانى در میان مردم «مدین؛ سذللّه توقف نمودى؛
سپس در زمان مقدر (براى فرمان رسالت) به این جا آمدى، اى موسى!
وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي
﴿41﴾
و من تو را براى خودم ساختم (و پرورش دادم)!
اذْهَبْ أَنتَ وَأَخُوكَ بِآيَاتِي وَلَا تَنِيَا فِي ذِكْرِي
﴿42﴾
(اکنون) تو و برادرت با آیات من بروید، و در یاد من کوتاهى
نکنید!
اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى
﴿43﴾
بسوى فرعون بروید؛ که طغیان کرده است!
فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى
﴿44﴾
اما بنرمى با او سخن بگویید؛ شاید متذکر شود، یا (از خدا)
بترسد!
قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نَخَافُ أَن يَفْرُطَ عَلَيْنَا أَوْ أَن يَطْغَى
﴿45﴾
(موسى و هارون) گفتند: «پروردگارا! از این مىترسیم که بر
ما پیشى گیرد (و قبل از بیان حق، ما را آزار دهد)؛ یا طغیان کند (و نپذیرد)!»
قَالَ لَا تَخَافَا إِنَّنِي مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَأَرَى
﴿46﴾
فرمود: «نترسید! من با شما هستم؛ (همه چیز را) مىشنوم و
مىبینم!
فَأْتِيَاهُ فَقُولَا إِنَّا رَسُولَا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْنَاكَ بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكَ وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى
﴿47﴾
به سراغ او بروید و بگویید: «ما فرستادگان پروردگار توئیم!
بنى اسرائیل را با ما بفرست؛ و آنان را شکنجه و آزار مکن! ما نشانه روشنى از سوى
پروردگارت براى تو آوردهایم! و درود بر آن کس باد که از هدایت پیروى مىکند!
إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنَا أَنَّ الْعَذَابَ عَلَى مَن كَذَّبَ وَتَوَلَّى
﴿48﴾
به ما وحى شده که عذاب بر کسى است که (آیات الهى را) تکذیب
کند و سرپیچى نماید!»
قَالَ فَمَن رَّبُّكُمَا يَا مُوسَى
﴿49﴾
(فرعون) گفت: «پروردگار شما کیست، اى موسى؟!»
قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى
﴿50﴾
گفت: «پروردگار ما همان کسى است که به هر موجودى، آنچه را
لازمه آفرینش او بوده داده؛ سپس هدایت کرده است!»
قَالَ فَمَا بَالُ الْقُرُونِ الْأُولَى
﴿51﴾
گفت: «پس تکلیف نسلهاى گذشته (که به اینها ایمان نداشتند)
چه خواهد شد؟!»
قَالَ عِلْمُهَا عِندَ رَبِّي فِي كِتَابٍ لَّا يَضِلُّ رَبِّي وَلَا يَنسَى
﴿52﴾
گفت: «آگاهى مربوط به آنها، نزد پروردگارم در کتابى ثبت
است؛ پروردگارم هرگز گمراه نمىشود، و فراموش نمىکند (و آنچه شایسته آنهاست به
ایشان مىدهد)!
الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَسَلَكَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّن نَّبَاتٍ شَتَّى
﴿53﴾
همان خداوندى که زمین را براى شما محل آسایش قرار داد؛ و
راههایى در آن ایجاد کرد؛ و از آسمان، آبى فرستاد!» که با آن، انواع گوناگون
گیاهان را (از خاک تیره) برآوردیم.
كُلُوا وَارْعَوْا أَنْعَامَكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّأُوْلِي النُّهَى
﴿54﴾
هم خودتان بخورید؛ و هم چهارپایانتان را در آن به چرا
برید! مسلما در اینها نشانههاى روشنى براى خردمندان است!
مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَى
﴿55﴾
ما شما را از آن ( زمین) آفریدیم؛ و در آن بازمىگردانیم؛
و بار دیگر (در قیامت) شما را از آن بیرون مىآوریم!
وَلَقَدْ أَرَيْنَاهُ آيَاتِنَا كُلَّهَا فَكَذَّبَ وَأَبَى
﴿56﴾
ما همه آیات خود را به او نشان دادیم؛ اما او تکذیب کرد و
سرباز زد!
قَالَ أَجِئْتَنَا لِتُخْرِجَنَا مِنْ أَرْضِنَا بِسِحْرِكَ يَا مُوسَى
﴿57﴾
گفت: «اى موسى! آیا آمدهاى که با سحر خود، ما را از
سرزمینمان بیرون کنى؟!
فَلَنَأْتِيَنَّكَ بِسِحْرٍ مِّثْلِهِ فَاجْعَلْ بَيْنَنَا وَبَيْنَكَ مَوْعِدًا لَّا نُخْلِفُهُ نَحْنُ وَلَا أَنتَ مَكَانًا سُوًى
﴿58﴾
قطعا ما هم سحرى همانند آن براى تو خواهیم آورد! هم اکنون
(تاریخش را تعیین کن، و) موعدى میان ما و خودت قرار ده که نه ما و نه تو، از آن
تخلف نکنیم؛ آن هم در مکانى که نسبت به همه یکسان باشد!»
قَالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ وَأَن يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى
﴿59﴾
گفت: «میعاد ما و شما روز زینت ( روز عید) است؛ به شرط
اینکه همه مردم ، هنگامى که روز، بالا مىآید، جمع شوند!»
فَتَوَلَّى فِرْعَوْنُ فَجَمَعَ كَيْدَهُ ثُمَّ أَتَى
﴿60﴾
فرعون آن مجلس را ترک گفت؛ و تمام مکر و فریب خود را جمع
کرد؛ و سپس همه را (در روز موعود) آورد.
قَالَ لَهُم مُّوسَى وَيْلَكُمْ لَا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا فَيُسْحِتَكُمْ بِعَذَابٍ وَقَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَى
﴿61﴾
موسى به آنان گفت: «واى بر شما! دروغ بر خدا نبندید، که
شما را با عذابى نابود مىسازد! و هر کس که (بر خدا) دروغ ببندد، نومید (و شکست
خورده) مىشود!»
فَتَنَازَعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى
﴿62﴾
آنها در میان خود، در مورد ادامه راهشان به نزاع برخاستند؛
و مخفیانه و درگوشى با هم سخن گفتند.
قَالُوا إِنْ هَذَانِ لَسَاحِرَانِ يُرِيدَانِ أَن يُخْرِجَاكُم مِّنْ أَرْضِكُم بِسِحْرِهِمَا وَيَذْهَبَا بِطَرِيقَتِكُمُ الْمُثْلَى
﴿63﴾
گفتند: «این دو (نفر) مسلما ساحرند! مىخواهند با سحرشان
شما را از سرزمینتان بیرون کنند و راه و رسم نمونه شما را از بین ببرند!
فَأَجْمِعُوا كَيْدَكُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا وَقَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلَى
﴿64﴾
اکنون که چنین است، تمام نیرو و نقشه خود را جمع کنید، و
در یک صف (به میدان مبارزه) بیایید؛ امروز رستگارى از آن کسى است که برترى خود را
اثبات کند!
قَالُوا يَا مُوسَى إِمَّا أَن تُلْقِيَ وَإِمَّا أَن نَّكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقَى
﴿65﴾
(ساحران) گفتند: «اى موسى! آیا تو اول (عصاى خود را)
مىافکنى، یا ما کسانى باشیم که اول بیفکنیم؟!»
قَالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِن سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى
﴿66﴾
گفت: «شما اول بیفکنید!» در این هنگام طنابها و عصاهاى
آنان بر اثر سحرشان چنان به نظر مىرسید که حرکت مىکند!
فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُّوسَى
﴿67﴾
موسى ترس خفیفى در دل احساس کرد (مبادا مردم گمراه شوند)!
قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّكَ أَنتَ الْأَعْلَى
﴿68﴾
گفتیم: «نترس! تو مسلما (پیروز و) برترى!
وَأَلْقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا إِنَّمَا صَنَعُوا كَيْدُ سَاحِرٍ وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَى
﴿69﴾
و آنچه را در دست راست دارى بیفکن، تمام آنچه را ساختهاند
مىبلعد! آنچه ساختهاند تنها مکر ساحر است؛ و ساحر هر جا رود رستگار نخواهد شد!»
فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّدًا قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَى
﴿70﴾
(موسى عصاى خود را افکند، و آنچه را که آنها ساخته بودند
بلعید.) ساحران همگى به سجده افتادند و گفتند: «ما به پروردگار هارون و موسى ایمان
آوردیم!»
قَالَ آمَنتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَلَتَعْلَمُنَّ أَيُّنَا أَشَدُّ عَذَابًا وَأَبْقَى
﴿71﴾
(فرعون) گفت: «آیا پیش از آنکه به شما اذن دهم به او ایمان
آوردید؟! مسلما او بزرگ شماست که به شما سحر آموخته است! به یقین دستها و پاهایتان
را بطور مخالف قطع مىکنم؛ و شما را از تنههاى نخل به دار مىآویزم؛ و خواهید
دانست مجازات کدام یک از ما دردناکتر و پایدارتر است!»
قَالُوا لَن نُّؤْثِرَكَ عَلَى مَا جَاءنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالَّذِي فَطَرَنَا فَاقْضِ مَا أَنتَ قَاضٍ إِنَّمَا تَقْضِي هَذِهِ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا
﴿72﴾
گفتند: «سوگند به آن کسى که ما را آفریده، هرگز تو را بر
دلایل روشنى که براى ما آمده، مقدم نخواهیم داشت! هر حکمى مىخواهى بکن؛ تو تنها در
این زندگى دنیا مىتوانى حکم کنى!
إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنَا لِيَغْفِرَ لَنَا خَطَايَانَا وَمَا أَكْرَهْتَنَا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ وَاللَّهُ خَيْرٌ وَأَبْقَى
﴿73﴾
ما به پروردگارمان ایمان آوردیم تا گناهانمان و آنچه را از
سحر بر ما تحمیل کردى ببخشاید؛ و خدا بهتر و پایدارتر است!»
إِنَّهُ مَن يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِمًا فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيى
﴿74﴾
هر کس در محضر پروردگارش خطاکار حاضر شود، آتش دوزخ براى
اوست؛ در آن جا، نه مىمیرد و نه زندگى مىکند!
وَمَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِنًا قَدْ عَمِلَ الصَّالِحَاتِ فَأُوْلَئِكَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَى
﴿75﴾
و هر کس با ایمان نزد او آید، و اعمال صالح انجام داده
باشد، چنین کسانى درجات عالى دارند.. .
جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاء مَن تَزَكَّى
﴿76﴾
باغهاى جاویدان بهشت، که نهرها از زیر درختانش جارى است،
در حالى که همیشه در آن خواهند بود؛ این است پاداش کسى که خود را پاک نماید!
وَلَقَدْ أَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقًا فِي الْبَحْرِ يَبَسًا لَّا تَخَافُ دَرَكًا وَلَا تَخْشَى
﴿77﴾
ما به موسى وحى فرستادیم که: «شبانه بندگانم را (از مصر)
با خود ببر؛ و براى آنها راهى خشک در دریا بگشا؛ که نه از تعقیب (فرعونیان) خواهى
ترسید، و نه از غرق شدن در دریا! سذللّه
فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُم مِّنَ الْيَمِّ مَا غَشِيَهُمْ
﴿78﴾
(به این ترتیب) فرعون با لشکریانش آنها را دنبال کردند؛ و
دریا آنان را (در میان امواج خروشان خود) بطور کامل پوشانید!
وَأَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَمَا هَدَى
﴿79﴾
فرعون قوم خود را گمراه ساخت؛ و هرگز هدایت نکرد!
يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ قَدْ أَنجَيْنَاكُم مِّنْ عَدُوِّكُمْ وَوَاعَدْنَاكُمْ جَانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى
﴿80﴾
اى بنى اسرائیل! ما شما را از چنگال دشمنتان نجات دادیم؛ و
در طرف راست کوه طور، با شما وعده گذاردیم؛ و «من» و «سلوى» بر شما نازل کردیم!
كُلُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَمَن يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَى
﴿81﴾
بخوریداز روزیهاى پاکیزهاى که به شما دادهایم؛ و در آن
طغیان نکنید، که غضب من بر شما وارد شود و هر کس غضبم بر او وارد شود، سقوب مىکند!
وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَى
﴿82﴾
و من هر که را توبه کند، و ایمان آورد، و عمل صالح انجام
دهد، سپس هدایت شود، مىآمرزم!
وَمَا أَعْجَلَكَ عَن قَوْمِكَ يَا مُوسَى
﴿83﴾
اى موسى! چه چیز سبب شد که از قومت پیشى گیرى، و (براى
آمدن به کوه طور)عجله کنى؟!
قَالَ هُمْ أُولَاء عَلَى أَثَرِي وَعَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضَى
﴿84﴾
عرض کرد: «پروردگارا! آنان در پى منند؛ و من به سوى تو
شتاب کردم، تا از من خشنود شوى! سذللّه
قَالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِن بَعْدِكَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ
﴿85﴾
فرمود: «ما قوم تو را بعد از تو، آزمودیم و سامرى آنها را
گمراه ساخت!»
فَرَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ يَا قَوْمِ أَلَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْدًا حَسَنًا أَفَطَالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدتُّمْ أَن يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُم مَّوْعِدِي
﴿86﴾
موسى خشمگین و اندوهناک به سوى قوم خود بازگشت و گفت: «اى
قوم من! مگر پروردگارتان وعده نیکویى به شما نداد؟! آیا مدت جدایى من از شما به طول
انجامید، یا مىخواستید غضب پروردگارتان بر شما نازل شود که با وعده من مخالفت
کردید؟!»
قَالُوا مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنَا وَلَكِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَارًا مِّن زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا فَكَذَلِكَ أَلْقَى السَّامِرِيُّ
﴿87﴾
گفتند: «ما به میل و اراده خود از وعده تو تخلف نکردیم؛
بلکه مقدارى از زیورهاى قوم را که با خود داشتیم افکندیم!» و سامرى اینچنین القا
کرد...
فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَذَا إِلَهُكُمْ وَإِلَهُ مُوسَى فَنَسِيَ
﴿88﴾
و براى آنان مجسمه گوسالهاى که صدایى همچون صداى گوساله
(واقعى) داشت پدید آورد؛ و (به یکدیگر) گفتند: «این خداى شما، و خداى موسى است!» و
او فراموش کرد (پیمانى را که با خدا بسته بود)!
أَفَلَا يَرَوْنَ أَلَّا يَرْجِعُ إِلَيْهِمْ قَوْلًا وَلَا يَمْلِكُ لَهُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا
﴿89﴾
آیا نمىبینند که (این گوساله) هیچ پاسخى به آنان نمىدهد،
و مالک هیچ گونه سود و زیانى براى آنها نیست؟!
وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِن قَبْلُ يَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنتُم بِهِ وَإِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَنُ فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي
﴿90﴾
و پیش از آن، هارون به آنها گفته بود: «اى قوم من! شما به
این وسیله مورد آزمایش قرار گرفتهاید! پروردگار شما خداوند رحمان است! پس، از من
پیروى کنید، و فرمانم را اطاعت نمایید!»
قَالُوا لَن نَّبْرَحَ عَلَيْهِ عَاكِفِينَ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْنَا مُوسَى
﴿91﴾
ولى آنها گفتند: «ما همچنان گرد آن مىگردیم (و به پرستش
گوساله ادامه مىدهیم) تا موسى به سوى ما بازگردد!»
قَالَ يَا هَارُونُ مَا مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا
﴿92﴾
(موسى) گفت: «اى هارون! چرا هنگامى که دیدى آنها گمراه
شدند...
أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَفَعَصَيْتَ أَمْرِي
﴿93﴾
از من پیروى نکردى؟! آیا فرمان مرا عصیان نمودى؟!»
قَالَ يَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَن تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي
﴿94﴾
(هارون) گفت: «اى فرزند مادرم! ( اى برادر!) ریش و سر مرا
مگیر! من ترسیدم بگویى تو میان بنى اسرائیل تفرقه انداختى، و سفارش مرا به کار
نبستى!»
قَالَ فَمَا خَطْبُكَ يَا سَامِرِيُّ
﴿95﴾
(موسى رو به سامرى کرد و) گفت: «تو چرا این کار را کردى،
اى سامرى؟!»
قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِّنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي
﴿96﴾
گفت: «من چیزى دیدم که آنها ندیدند؛ من قسمتى از آثار رسول
(و فرستاده خدا) را گرفتم، سپس آن را افکندم، و اینچنین (هواى) نفس من این کار را
در نظرم جلوه داد!»
قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَن تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَّنْ تُخْلَفَهُ وَانظُرْ إِلَى إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَّنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا
﴿97﴾
(موسى) گفت: «برو، که بهره تو در زندگى دنیا این است که
(هر کس با تو نزدیک شود) بگوئى سخللّهبا من تماس نگیر!» و تو میعادى (از عذاب
خدا) دارى، که هرگز تخلف نخواهد شد! (اکنون) بنگر به این معبودت که پیوسته آن را
پرستش مىکردى! و ببین ما آن را نخست مىسوزانیم؛ سپس ذرات آن را به دریا مىپاشیم!
إِنَّمَا إِلَهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا
﴿98﴾
معبود شما تنها خداوندى است که جز او معبودى نیست؛ و علم
او همه چیز را فرا گرفته است! سذللّه
كَذَلِكَ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاء مَا قَدْ سَبَقَ وَقَدْ آتَيْنَاكَ مِن لَّدُنَّا ذِكْرًا
﴿99﴾
این گونه بخشى از اخبار پیشین را براى تو بازگو مىکنیم؛ و
ما از نزد خود، ذکر (و قرآنى) به تو دادیم!
مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ يَحْمِلُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وِزْرًا
﴿100﴾
هر کس از آن روى گردان شود، روز قیامت بار سنگینى (از
گناه و مسؤولیت) بر دوش خواهد داشت!
خَالِدِينَ فِيهِ وَسَاء لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حِمْلًا
﴿101﴾
در حالى که جاودانه در آن خواهند ماند؛ و بد بارى است
براى آنها در روز قیامت!
يَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقًا
﴿102﴾
همان روزى که در «صور» دمیده مىشود؛ و مجرمان را با
بدنهاى کبود، در آن روز جمع مىکنیم!
يَتَخَافَتُونَ بَيْنَهُمْ إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا عَشْرًا
﴿103﴾
آنها آهسته با هم گفتگو مىکنند؛ (بعضى مىگویند:) شما
فقط ده (شبانه روز در عالم برزخ) توقف کردید! (و نمىدانند چقدر طولانى بوده است!)
نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ إِذْ يَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِيقَةً إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا يَوْمًا
﴿104﴾
ما به آنچه آنها مىگویند آگاهتریم، هنگامى که
نیکوروشترین آنها مىگوید:«شما تنها یک روز درنگ کردید!»
وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْجِبَالِ فَقُلْ يَنسِفُهَا رَبِّي نَسْفًا
﴿105﴾
و از تو درباره کوهها سؤال مىکنند؛ بگو: «پروردگارم
آنها را (متلاشى کرده) برباد مىدهد!
فَيَذَرُهَا قَاعًا صَفْصَفًا
﴿106﴾
سپس زمین را صاف و هموار و بىآب و گیاه رها مىسازد...
لَا تَرَى فِيهَا عِوَجًا وَلَا أَمْتًا
﴿107﴾
به گونهاى که در آن، هیچ پستى و بلندى نمىبینى!»
يَوْمَئِذٍ يَتَّبِعُونَ الدَّاعِيَ لَا عِوَجَ لَهُ وَخَشَعَت الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَنِ فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا
﴿108﴾
در آن روز، همه از دعوت کننده الهى پیروى نموده، و قدرت
بر مخالفت او نخواهند داشت (و همگى از قبرها برمىخیزند)؛ و همه صداها در برابر
(عظمت) خداوند رحمان، خاضع مىشود؛ و جز صداى آهسته چیزى نمىشنوى!
يَوْمَئِذٍ لَّا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِيَ لَهُ قَوْلًا
﴿109﴾
در آن روز، شفاعت هیچ کس سودى نمىبخشد، جز کسى که خداوند
رحمان به او اجازه داده، و به گفتار او راضى است.
يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْمًا
﴿110﴾
آنچه را پیش رو دارند، و آنچه را (در دنیا) پشت
سرگذاشتهاند مىداند؛ ولى آنها به (علم) او احاطه ندارند!
وَعَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ وَقَدْ خَابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْمًا
﴿111﴾
و (در آن روز) همه چهرهها در برابر خداوند حى قیوم، خاضع
مىشود؛ و مایوس (و زیانکار) است آن که بار ستمى بر دوش دارد!
وَمَن يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا يَخَافُ ظُلْمًا وَلَا هَضْمًا
﴿112﴾
(اما) آن کس که کارهاى شایسته انجام دهد، در حالى که مؤمن
باشد، نه از ظلمى مىترسد، و نه از نقصان حقش.
وَكَذَلِكَ أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا وَصَرَّفْنَا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْرًا
﴿113﴾
و این گونه آن را قرآنى عربى ( فصیح و گویا) نازل کردیم،
و انواع وعیدها (و انذارها) را در آن بازگو نمودیم، شاید تقوا پیشه کنند؛ یا براى
آنان تذکرى پدید آورد!
فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُل رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا
﴿114﴾
پس بلندمرتبه است خداوندى که سلطان حق است! پس نسبت به
(تلاوت) قرآن عجله مکن، پیش از آنکه وحى آن بر تو تمام شود؛ و بگو: «پروردگارا! علم
مرا افزون کن!»
وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا
﴿115﴾
پیش از این، از آدم پیمان گرفته بودیم؛ اما او فراموش
کرد؛ و عزم استوارى براى او نیافتیم!
وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى
﴿116﴾
و به یاد آور هنگامى را که به فرشتگان گفتیم: «براى آدم
سجده کنید!» همگى سجده کردند؛ جز ابلیس که سرباز زد (و سجده نکرد)!
فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَّكَ وَلِزَوْجِكَ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى
﴿117﴾
پس گفتیم: «اى آدم! این (ابلیس) دشمن تو و (دشمن) همسر
توست! مبادا شما را از بهشت بیرون کند؛ که به زحمت و رنج خواهى افتاد!
إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيهَا وَلَا تَعْرَى
﴿118﴾
(اما تو در بهشت راحت هستى! و مزیتش) براى تو این است که
در آن گرسنه و برهنه نخواهى شد؛
وَأَنَّكَ لَا تَظْمَأُ فِيهَا وَلَا تَضْحَى
﴿119﴾
و در آن تشنه نمىشوى، و حرارت آفتاب آزارت نمىدهد!»
فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَّا يَبْلَى
﴿120﴾
ولى شیطان او را وسوسه کرد و گفت: «اى آدم! آیا مىخواهى
تو را به درخت زندگى جاوید، و ملکى بىزوال راهنمایى کنم؟!»
فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى
﴿121﴾
سرانجام هر دو از آن خوردند، (و لباس بهشتیشان فرو ریخت،)
و عورتشان آشکار گشت و براى پوشاندن خود، از برگهاى (درختان) بهشتى جامه دوختند!
(آرى) آدم پروردگارش را نافرمانى کرد، و از پاداش او محروم شد!
ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَى
﴿122﴾
سپس پروردگارش او را برگزید، و توبهاش را پذیرفت، و
هدایتش نمود.
قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَى
﴿123﴾
(خداوند) فرمود: «هر دو از آن (بهشت) فرود آیید، در حالى
که دشمن یکدیگر خواهید بود! ولى هرگاه هدایت من به سراغ شما آید، هر کس از هدایت من
پیروى کند، نه گمراه مىشود، و نه در رنج خواهد بود!
وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى
﴿124﴾
و هر کس از یاد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى
خواهد داشت؛ و روز قیامت، او را نابینا محشور مىکنیم!»
قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا
﴿125﴾
مىگوید: «پروردگارا! چرا نابینا محشورم کردى؟! من که
بینا بودم!»
قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنسَى
﴿126﴾
مىفرماید: «آن گونه که آیات من براى تو آمد، و تو آنها
را فراموش کردى؛ امروز نیز تو فراموش خواهى شد!»
وَكَذَلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِن بِآيَاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَى
﴿127﴾
و این گونه جزا مىدهیم کسى را که اسراف کند، و به آیات
پروردگارش ایمان نیاورد! و عذاب آخرت، شدیدتر و پایدارتر است!
أَفَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّأُوْلِي النُّهَى
﴿128﴾
آیا براى هدایت آنان کافى نیست که بسیارى از نسلهاى پیشین
را (که طغیان و فساد کردند) هلاک نمودیم، و اینها در مسکنهاى (ویران شده) آنان راه
مىروند! مسلما در این امر، نشانههاى روشنى براى خردمندان است.
وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ لَكَانَ لِزَامًا وَأَجَلٌ مُسَمًّى
﴿129﴾
و اگر سنت و تقدیر پروردگارت و ملاحظه زمان مقرر نبود،
عذاب الهى بزودى دامان آنان را مىگرفت!
فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاء اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى
﴿130﴾
پس در برابر آنچه مىگویند، صبر کن! و پیش از طلوع آفتاب،
و قبل از غروب آن؛ تسبیح و حمد پروردگارت را بجا آور؛ و همچنین (برخى) از ساعات شب
و اطراف روز (پروردگارت را) تسبیح گوى؛ باشد که (از الطاف الهى) خشنود شوى!
وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى
﴿131﴾
و هرگز چشمان خود را به نعمتهاى مادى، که به گروههایى از
آنان دادهایم، میفکن! اینها شکوفههاى زندگى دنیاست؛ تا آنان را در آن بیازماییم؛
و روزى پروردگارت بهتر و پایدارتر است!
وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا نَّحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى
﴿132﴾
خانواده خود را به نماز فرمان ده؛ و بر انجام آن شکیبا
باش! از تو روزى نمىخواهیم؛ (بلکه) ما به تو روزى مىدهیم؛ و عاقبت نیک براى
تقواست!
وَقَالُوا لَوْلَا يَأْتِينَا بِآيَةٍ مِّن رَّبِّهِ أَوَلَمْ تَأْتِهِم بَيِّنَةُ مَا فِي الصُّحُفِ الْأُولَى
﴿133﴾
گفتند: «چرا (پیامبر) معجزه و نشانهاى از سوى پروردگارش
براى ما نمىآورد؟! (بگو:) آیا خبرهاى روشنى که در کتابهاى (آسمانى) نخستین بوده،
براى آنها نیامد؟!
وَلَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُم بِعَذَابٍ مِّن قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِن قَبْلِ أَن نَّذِلَّ وَنَخْزَى
﴿134﴾
اگر ما آنان را پیش از آن (که قرآن نازل شود) با عذابى
هلاک مىکردیم، (در قیامت) مىگفتند: «پروردگارا! چرا پیامبرى براى ما نفرستادى تا
از آیات تو پیروى کنیم، پیش از آنکهذلیل و رسوا شویم!»
قُلْ كُلٌّ مُّتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ السَّوِيِّ وَمَنِ اهْتَدَى
﴿135﴾
بگو: «همه (ما و شما) در انتظاریم! (ما در انتظار وعده
پیروزى، و شما در انتظار شکست ما!) حال که چنین است، انتظار بکشید! اما بزودى
مىدانید چه کسى از اصحاب صراط مستقیم، و چه کسى هدایت یافته است!