جستجو در
لغت نامه فارسی
>
کلمات با الگوی
ش*
حرف شانزدهم از الفبای فارسی برابر با عدد 300 در حساب ابجد.
[ په . ] (پس .) این نشانه به بن مضارع می پیوندد و معنای اسم مصدر می دهد: آفرینش
، پرورش ، آموزش .
[ په . ] (ضم .) ضمیر شخصی متصل سوم شخص مفرد است . 1 - به صورت مفعولی : «دادش ».
2 - به صورت فاعلی : «گفتش ». 3 - به صورت اضافی : «خانه اش ».
(شَ مَ) [ ع . شآمة ] (اِمص .) شئامت ، بدبختی ، شومی .
(شَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - کار، حال . 2 - امر بزرگ . ج . شئون (شؤون ).
[ ع . ] 1 - (مص م .) سبقت گرفتن . 2 - کندن . 3 - (اِ.) غایت هر چیز. 4 - تک ، ته
. 5 - مهار شتر. 6 - به شکل شتر. 7 - خاک چاه . 8 - زنبیل .
(بّ) [ ع . ] (ص .) مرد جوان . ج . شباب .
1 - (شب جم .) از ادات تحسین ، مخفف شادباش . آفرین ، خوش باش . 2 - (اِ.)پولی که
در عروسی به رقاص و مطرب می دهند یا بر سر عروس و داماد می ریزند.
(لُ) [ فر. ] (اِ.) وسیله ای به شکل صفحة فلزی یا پلاستیکی با سوراخ ها یا شکاف
هایی به شکل حروف ، اعداد یا شکل های گوناگون دیگر.
(بَ) (اِ.) شمارة استاندارد بین المللی کتاب (اختصار).
جستجوی بیشتر برای ش*
جستجو در وب برای ش*
جستجو در وب سایتهای فارسی زبان برای ش*
جستجو در تصاویر برای ش*
جستجو در تصاویر وب سایتهای فارسی زبان برای ش*
جستجو در فیلم ها برای ش*
جستجو در لینکها برای ش*
جستجو در اخبار برای ش*
جستجو در دیکشنری برای ش*
پیشنهادهای جستجوی جس جو برای ش*
|