جستجو در
لغت نامه فارسی
>
کلمات با الگوی
ف*
(حر.) بیست و سومین حرف از الفبای فارسی برابر با عدد 80 در حساب ابجد.
(فُ) [ ع . ] (اِ.) دل ، قلب ؛ ج . افئده .
(فِ ئَ تَ) [ ع . ] (اِ. تثنیة فئه ) 1 - دو گروه ، دو دسته . 2 - دو دسته از
لشکریان .
(فَ) [ ع . ] (اِ.) تبر، تیشه .
(فِ ئَ یا ئِ) [ ع . فئة ] (اِ.) 1 - گروه ، دسته . 2 - دسته ای از لشکریان .
(فِ ئُ) [ فر. ] (ص .) مالک ، دارندة زمین های بسیار.
(فِ ئُ تِ) [ فر. ] (اِ.) حکومت ملوک الطوایفی ، نوعی حکومت که زمین داران بزرگ
قدرت را در دست دارند.
(فِ ئُ) [ فر. ] (اِ.) نک فئودالیته .
[ فر. ] (اِ.) نت چهارم از هفت نت موسیقی .
(حراض .) 1 - با، به . 2 - به طرفِ، به سوی .
جستجوی بیشتر برای ف*
جستجو در وب برای ف*
جستجو در وب سایتهای فارسی زبان برای ف*
جستجو در تصاویر برای ف*
جستجو در تصاویر وب سایتهای فارسی زبان برای ف*
جستجو در فیلم ها برای ف*
جستجو در لینکها برای ف*
جستجو در اخبار برای ف*
جستجو در دیکشنری برای ف*
پیشنهادهای جستجوی جس جو برای ف*
|